
(چرا رفتي)
چه خاموش چه ساکت چه تنها رفتي اما چه دردها و چه زخمها مانده بر دل چه مبهم رفتي اما چه عشقي داشتي در دل چه بيماري از عشق بودي که دوستت مبتلا شد چه رفتني بود که عاشق از معشوق جدا شد تو رفتي اما چه خاطراتي نقش بسته بر دل تو انقدر پاک و صاف بودي که تولدت غوغا به پا کرد بزرگ وبي پرده بگويم زمين لياقت تو را نداشت ولي هنوز گنگ و مبهوتم چه عشقي داشتي که نقش بستي و ماندي و هستي در دل
نظرات شما عزیزان:
|